در قلب رآکتور سیمان ریخته خواهد شد، سانتریفیوژها جمع میشود، ٢٠درصدی را که هزینهاش خون شهریاریها و احمدی روشنها بود تعطیل میکنیم، فردو به مرکز تحقیقات فیزیک تبدیل خواهد شد تا دانشمندانمان بروند در بیابان و زیرزمین فیزیک مطالعه کنند.
اما همه اینها باعث نمیشود که برجام نتواند بزرگترین فرصت برای انقلاب اسلامی باشد؛ چراکه پایداری انقلاب اسلامی نه به رآکتور است و نه به سانتریفیوژ. انقلاب نه با ساختن فردو محقق شد و نه با تعطیلی غنیسازی از بین میرود.
انقلاب اسلامی با فهم مردم پدیدار شد و پایداری آن نیز به افزایش این ظرفیت فکری وابسته است. درک امام آنگاه که فرمود: «سربازان من در گهوارهها هستند»، برای بسیاری سخت بود. همین است که رهبرمان میگوید: «لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند. ما هم به اذن ا… ضرری نمیکنیم. یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است. این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه تعلیق غنیسازی انجام گرفت… . خب ما دو سال عقب افتادیم؛ لکن به نفع ما تمام شد.»
شاید برخی در عجب باشند که چطور دو سال عقب افتادیم؛ ولی بهنفع ما تمام شد و پاسخ این مطلب را رهبری عزیزمان اینگونه میدهند: «اگر ما آن تعلیق اختیاری را آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذره شما عقبنشینی میکردید، همه مشکلات حل میشد… . آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی… مشکلی حل نمیشود. طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است… .»
چقدر آشناست این حرفها و چه کنیم که برای برخی درسگرفتن از تجربهای که یک بار آن را آزمودهاند، سخت است. شاید هزینههای تکرار این تجربه بیشتر از بار پیش باشد و این بار بهجای دو سال، ده سال صنعت هستهای ما عقبگرد کند، اما همین تجربه میتواند عرصه سیاسی کشور را چند ده سال پیش ببرد و جماعتی را که برای رشد و پیشرفت دل در گرو دشمنان ملت سپردهاند اگر قابل هدایت باشند هدایت کند و همین نگاه است که باز رهبر میگویند: «بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البته بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم. من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهای را که ملت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید؛ لکن تجربهای است و پشتوانه تجربی ملت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد اما لازم است ملت بیدار باشد. بداند چه اتفاقی دارد میافتد.»
رویکرد رهبری به برجام نوعی رویکرد تربیتی است که در نظام ایمانی ریشه دارد. در تربیت فرزند رویکردی که والدین میتوانند به فرزندشان داشته باشند، این است که به او قاطعانه و دستوری اجازه هیچ اشتباهی را ندهند و البته این رویکرد در غیاب والدین کودک را از اشتباه مصون نمیسازد؛ اما رویکرد دیگر این است که در صورت اصرار کودک بر انتخاب مسیری اشتباه، اجازه این اشتباه را به کودک میدهد و البته با رویکردی پدرانه سعی در حداقلکردن هزینههای این اشتباه دارد.
معادله برجام از جنبه هزینهمنفعت محض، معادلهای زیانبار است و هرچه عمر آن بیشتر شود، این معادله نیز زیانبارتر خواهد شد؛ اما باید توجه داشت که جنس هزینهمنفعت در نظام ایمانی با هزینهمنفعت اقتصادی محضی که در غرب رایج است متفاوت است و در این نوع از هزینهمنفعت متغیرهایی مانند رشد فکری مسئولان و جامعه نیز وارد میشود که همین متغیر به ظاهر غیرمهم ممکن است برجام را از هیولایی وحشتناک به موجودی قابلپذیرش و حتی فرصتی بزرگ تبدیل کند. همانطور که پیروزی و فتحالفتوح خواندن توافق توسط جماعتی که به تعبیر آقا بیخیال یا سهلانگار و خوشخیالاند غلط است. کسانی که توافق را جام زهر و نتیجه آن را از بین رفتن جمهوری اسلامی میدانند نیز در اشتباه هستند. بهترین کلیدواژه برای توافق فعلی توافقی تلخ است که البته ممکن است تلخی این توافق دارویی برای تضمین آینده کشورمان باشد.