تناسبیسازی، از بین برنده سیستم اکثریتی
دکتر میثم ظهوریان، کارشناس و محقق سیاست گذاری در خصوص تأثیر تناسبی سازی انتخابات بر افزایش مشارکت مردم در فرایندها، در پاسخ به خبرنگار ما با اشاره به اینکه مدل تناسبیسازی برای شهرهای بزرگ طراحی شده و این طرح میتواند مشوق گروهها و جریانهای کوچک تر برای مشارکت در عرصه انتخابات باشد، میگوید: تناسبیسازی، سلطه مطلق اکثریتی که دسترسی بیشتری به منابع و تبلیغات دارند را از بین میبرد و برای جریانهای مردمی کوچکتر فعال در عرصه سیاسی نیز سهم در نظر میگیرد. وی با اشاره به اینکه طرح تناسبی سازی نسبت به مدلهای لیستی گذشته برخی آسیبها نظیر مطلق گرایی و رأیآوری صفر و صدی و حذف اقلیت را ندارد، میافزاید: در این طرح رأیدهندگان همچنان به افراد رأی میدهند اما برای ورود افراد به مجلس مبنا مجموع آرای فهرستها خواهد بود که این از وضعیت فعلی که انتخابات مبتنی بر آرای نسبی است و گاهی یک فهرست با ۲۰ درصد آرا، همه کرسیها را کسب میکند، مطلوبتر است؛ زیرا انگیزه گروههای کوچک را برای مشارکت بیشتر میکند و آنها را ترغیب میکند با به میدان آوردن بدنه اجتماعیشان به سهمی از کرسیهای پارلمان برسند. در شرایط حاضر برخی فهرستها که امکانات و منابع عمومی و سرمایه تبلیغاتی بالایی در اختیار دارند، با آرای کمی کل کرسیها را کسب میکنند.
اما و اگرهای تناسبیسازی در شهرهای کوچک
میثم ظهوریان در پاسخ به این پرسش که تکلیف تناسبیسازی انتخابات در شهرهای کوچک چگونه است، با اشاره به اینکه فعلاً این طرح برای کلانشهرها و به صورت آزمایشی در تهران در نظر گرفته شده، گفت: این مدل برای شهرهای کوچک البته آسیبهایی دارد. در شهرهای کوچک، مردم بیشتر بر اساس شناخت به افراد رأی میدهند و نه احزاب و گروههای سیاسی و در بسیاری از موارد هم افراد مستقل رأی میآورند که عملاً مدل تناسبی را نامناسب برای آن میکند. البته در همین مدل فعلی هم این اشکال وجود دارد که فرد میتواند صرفاً با ۲۰ درصد آرا نمایندگی کل مردم را کسب کند و عملاً ۸۰ درصد مابقی نقشی در تعیین نماینده پیروز نداشتهاند. این مشکل هم باید در مدل غیرتناسبی با افزایش حد نصاب به نیم بهعلاوه یک از آرا حل شود.
نقش تناسبیسازی در پایان انفعال احزاب
این کارشناس سیاستگذاری در تحلیل نقش تناسبی سازی انتخابات در خروج جریانهای حزبی از انفعال و حرکت آنها به سمت کنشگری فعال در عرصه جامعه گفت: سیستم فعلی انتخاباتی که به اکثریت نسبی اعتقاد دارد، به تولید ائتلافهای تصنعی دامن میزند که افراد بدون قرابت فکری و اجرایی و با هدف کسب قدرت در یک لیست قرار میگیرند و رأیدهنده هم وقتی به یک لیست رأی میدهد به یک فکر رأی نمیدهد بلکه مجموعهای از آرای متناقض به وی تحمیل میشود که همین مسئله آرا را غیرواقعی میکند. در حالی که فلسفه تهیه لیستها این است که ایدهای برای پیشرفت و تعالی کشور وجود داشته باشد و توانمندترین افراد برای تحقق این ایده در فهرست قرار گیرند. از نظر من در مدل تناسبی این ظرفیت وجود دارد که افراد بر اساس یک ایده مشترک در یک فهرست قرار گیرند و برای اعتلای کشور گرد هم آیند. در مدل فعلی ما شاهد ائتلاف حول قدرت هستیم، در حالی که جریان تناسبی شدن، رقابت واقعی ذیل ایدهها را تسهیل خواهد کرد. الگوی تناسبی چند ابهام هم دارد؛ اولاً تکلیف نامزدهای مستقل روشن نیست و چه بسا فردی که به احزاب وابستگی نداشته باشد، بتواند رأی مردم را کسب کند. از سوی دیگر در نگرش سالم سیاسی، ارائه فهرست یعنی بهترین افراد را بر اساس ایده اصلی انتخاب کردن و این سؤال هم وجود دارد که اگر مثلاً فردی را دو فهرست انتخاب کند، آرای وی چطور محاسبه خواهد شد؟