امـروز شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳

از تجربه برجام تا تجربه جام

تاریخ ارسال : 12 اکتبر 2023 دسته بندی : یادداشت ها    163 بازدید

سیاست و اقتصاد دو حوزه‌ای هستند که همواره تأثیرگذاری بالایی در عرصه ورزش و بویژه فوتبال داشته‌اند و ماهیت این تأثیر و نتایج مثبت یا منفی آن نیز در معرض بحث‌های بسیاری قرار داشته است. در مقابل به نظر می‌رسد فوتبال نیز می‌تواند درس هایی برای سیاست و اقتصاد داشته باشد که تا کنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ جام جهانی به عنوان آینه تمام نمایی از فوتبال جهان و بویژه عملکرد تیم ملی کشورمان در این مسابقات نیز از جمله عرصه هایی است که می‌تواند به شکل گیری نگاه ما در عرصه اقتصاد و سیاست کمک کند.
باور به خود: تجربه حضور کشورمان در مسابقات جام جهانی نشان داد، اگر توانایی‌ها و ظرفیت‌های خودمان را همانند نیمه دوم بازی در برابر اسپانیا و بازی در برابر پرتغال باور کنیم، توان به چالش کشیدن قوی‌ترین مدعیان ابرقدرتی جهان را داریم و اگر همانند ۲۰ دقیقه اول بازی با مراکش در برابر رقیب مرعوب باشیم، در مقابل کشورهای ضعیف و متوسط نیز ناچار از انفعال خواهیم بود. کشوری مانند قطر در سال‌های اخیر با جذب فوتبالیست‌های توانمند سایر کشورها و تغییر تابعیت آن‌ها سعی در تبدیل شدن به قدرت اول فوتبال آسیا داشت. سیاستی که برای این کشور نتیجه‌ای جز ناکامی در برنداشت. حتی اگر این سیاست در زمین مسابقه نتیجه نیز می‌داد هرگز نمی‌توانست مولد هویت ملی و پیشرفت پایدار برای آن باشد. در مقابل سیاست ایران در فوتبال بر استفاده از ظرفیت‌های داخلی قرار داشته است و البته در این مسیر شناسایی ظرفیت‌ها و توانمندی‌های ایرانی که در سایر کشورها مشغول بوده‌اند، نیز بخشی از این پروژه بوده است.
آنچه موجب دیده شدن ایران و تحسین جهانیان از نوع حضور کشورمان در عرصه جهانی فوتبال شد، نه آنچنان که جامعه شناس تئوری پرداز دولت در مقاله‌اش نوشت در کنار بزرگان قرار گرفتن که به چالش کشیدن و ایستادگی عزتمندانه در برابر قدرت‌های بزرگ جهان بود. فوتبالیست‌های ایرانی نشان دادند نتیجه را میدان مبارزه و جنگیدن مشخص می‌کند نه خندیدن. آن‌ها هدف خود را برد قرار دادند و نه برد-برد و همین مسئله‌ای بود که تحسین جهانیان و مردم کشورمان را برانگیخت.
جامعه روشنفکری و جریان غربزده حاکم بر دانشگاه‌های ایران سال هاست که نظریه ضد مشارکت بودن و فقدان روحیه کار جمعی ایرانیان را به عنوان اصلی بدیهی در شناخت جامعه ایران تلقی می‌کنند و عدم موفقیت ایران در ورزش‌های گروهی را شاهد این نظریه می‌دانند. امروز البته فقط فوتبال ایران نیست که غیر علمی بودن این نظریه را اثبات کرده است. قرار داشتن والیبال کشورمان در بین ۱۰ تیم برتر دنیا، جایگاه فوتسال و فوتبال ساحلی ایران بین چهار تیم اول جهان و قهرمانی ورزشکاران زن ایرانی در فوتسال آسیا همه نشانه هایی از غیر علمی بودن این نظریه بدیهی تلقی شده در جامعه روشنفکری هستند. چه آن استاد دانشگاه اصلاح طلبی که گفته بود از باخت تیم ملی خوشحال می‌شود و چه جناب مردم شناس اصولگرایی که متکبرانه معتقد بود ایرانی‌ها شایسته تحقیر هستند و در مسابقات جام جهانی نیز اسباب بازی سایر تیم‌ها خواهند بود و حقیرانه حذف خواهند شد، هر کدام می‌توانند نمادی از خودباختگی جامعه روشنفکری ایرانی و دوری آن از عامه مردم و واقعیت اجتماعی باشند. تحریم‌ها تیم ایران را از بازی‌های تدارکاتی مناسب محروم نمود. امکان کسب درآمد از فروش لباس‌های این تیم را از بین برد. حتی شرکت نایک نیز از تأمین کفش ورزشکاران ما سرباز زد. فوتبالیست‌های ما می‌توانستند با گره زدن سرنوشت خود به تحریم‌ها دست از تلاش و استواری و استقامت در برابر رقبا برداشته، آب خوردن خود را نیز منوط بر رفع تحریم‌ها دانسته و صرفاً بر رفع تحریم‌ها تمرکز کنند. راهکاری که در عرصه سیاست و اقتصاد توسط دولت تجربه شد و پنج سال ظرفیت کشور را معطل خود نگه داشت؛ اما این تیم با پذیرش شرایط تحمیل شده بر خود سعی در ایجاد بهینه بهره وری در برابر رقبا در شرایط موجود نمود. این مسیری بود که رقبایش را نیز وادار نمود که قدرت ایران را به رسمیت شناخته و با احترام و عزت در مورد این تیم صحبت کنند. تجربه‌ای که در عرصه سیاست خارجی در قالب برجام برای کشورمان به دست آمد، حاصلی جز آشفتگی حاکم بر اقتصاد، افزایش تحریم ها، تحقیر ملت ایران توسط دیگران، جری‌تر شدن دشمنان و در مجموع ناکامی و شکستی سنگین نداشت. در مقابل تجربه فوتبالیست‌های کشورمان علاوه برنمایش قدرت و اقتدار ایران، شادی و عزت نفس را برای ملت ایران در پی داشت. در آینده نیز این انتخاب در اختیار ماست که در عرصه‌های مختلف کدام مسیر را برای پیشرفت کشورمان برگزینیم.

برچسب ها :